سر مراسم نامزدونگ نصف پاشوديم رفتيم ولايتشون. با بچهاي قديم شرکت. يه جا از اداره مامان گرفتيم واسه دو شب. پنج شنبه و جمعه . شنبه رو هم از سازمان مرخصي گرفتم برگشتنه با خيال راحت و سر فرصت برگشتيم.خيلي خوش گذشت. دو روز پيش داشتم فيس بوكم رو چك مي كردم متوجه شدم تولد نصف جمعه اس. لذا با مراجعه به اولين مكان ممكن يه عروسك پو و ببر مهربون گرفتم واسش. باحاليش روش تحويل بود به عروس خانم وسط عروسي، آي خنديديم، آي خنديديم. جاتون خالي. يه چيز جديدم درباره شهرشون ياد گرفتم. هر جا خواستي بري :مستقيم دست راست. كلا جواب ميده. يه عالمه آدم هم ديديم كه مثلا نميشناختيم. يعني في الواقع به قيافه نميشناختيم. كمثل الخسرو و اسفنديار. جريان وزارت اطلاعات هم از سايت اصلي بخونين.
فهلاً تا بعد