۱۳۸۷ مهر ۶, شنبه

مهمان جديد

يه خبري پريشب شنيدم برام جالب بود. به نظر مياد تو اين وبلاگ همه منو ميشناسن. 
خداييش اگه ميشناسين بگين مام راحت تر بنويسيم.
نفر آخر دلخور نشه ها. كلا اين وبلاگ 4-5 تا ويزيتور ثابت داره. به نظر مياد همه آشنان! خب بگين منم بدونم.




۱۳۸۷ مهر ۱, دوشنبه

احيا پارتي

ديشب رفتيم مصلي برا مراسم احيا.  برنامه به صورت خيلي جالبي ترتيب داده شده بود.
 اول رفتيم دو تا پفك و يه چيپس و چندتا نوشابه خنك گرفتيم. آخه دادشم ميگفت تو مصلي خيلي گرون ميفروشن.  خلاصه حدود آيه 30 از دعاي جوشن رسيدم با يه زير انداز رفتيم قسمت خانوادگي نشستيم. شروع كرديم به خوندن. اينجاش بد نبود. تا شست و شش كه خوند ميكروفن رو داد دست حاج صادق آهنگران. عجب صداي گرمي داره. دمش گرم... دو تا مورد جالب ديشب بود 
  • يكي اين كه يه سري قيافه قيافه اومده بودن كه من جدا اصلا انتظارشو هم نداشم. داشم فكر ميكردم زيادي ظاهر بين شدم. ميدوني اومدن اينجور جاها اصلا زوركي نيست. پس اگه كسي اومد ميتوني فكر كني به يه دليلي اومده. واسه همين هم فكر ميكنم احتمال تظاهر خيلي كمه. حالا اگه من انتظار اين قيافه ها رو ندارم بايد از خودم سوال كنم كه اشكال كجاس؟ قطعا اونا مشكل ندارن. اگه من ادعا ميكنم بعضي مراسم ها رو شركت كردن توفيق مي خواد خب حتما اونا داشتن.... نمي دونم.
  • دومين مورد اين بود كه يكم حسوديم شد. بعضيا خيلي خانوادگي اومده بودن. منم دلم خواست.

۱۳۸۷ شهریور ۲۳, شنبه

هفت عادت مردمان موثر

يكي از كتابهايي كه خيلي رو زندگي من تاثير گذاشت و باعث شد خيلي خيلي از اون چسزي كه داشتم ميشدم موفق تر بشم. كتابي بود به نام هفت عادت مردمان موثر اثر استفان كاوي. اخيرا تو دو سه تا وبلاگ دربارش ديدم. يه گشتي زدم يه پست تقريبا خوب براش پيدا كردم.
هفت عادت مردمان موثر، برگرفته از کتاب استفان کاوی، به قرار زیرند:

عامل بودن؛
شروع از پایان درذهن؛
نخست به اولین ها پرداختن؛
برنده - برنده اندیشیدن؛
اول فهمیدن و سپس فهماندن؛
هم افزایی (سینرژی)؛
اره تیزکردن (پیشرفت مستمر و فرایندهای پیشرفت).؛

 يه نصيحت مي كنم: اين كتاب رو بخون. من تو عمرم فقط سه تا كتاب پيشنهاد كردم. اين مهمترينشه. به نقل از ماهنامه تدبير شماره 155


7عادت مردمان موثر


TRIZ به معنای تئوری حل مسئله به روش ابداعی است.
گنریش آلتشولر برای اولین بار در سال 1946 این تئوری را با طرح این نظریه
که قوانین عمومی برای نوآوری وجود دارند که پایه و اساس نوآوریهای خلاقانه
هستند و به پیشرفت فناوری منجر می شوند. مورد بررسی قرار داد. با مجهزشدن
به قوانین و الگو توسعه سیستم های این تکنیک، مردم می آموزند که چگونه می
توان دست به خلاقیت و نوآوری زد، فرایند نوآوری را پیش بینی کرد و در مسیر
آن گام برداشت.
کتاب
هفت عادت مردمان موثر، نوشته استفان کاوی، یکی از مطرح ترین کتابهای
منتشرشده در زمینه مدیریت و روان شناسی انسانهاست که نویسنده در آن به هفت
عادت مردمان موثر اشاره کرده است که دارای یک سیر تحولی از رشد شخصی (سه
عادت اول) تا کار گروهی، همکاری و ارتباطات (سه عادت دوم) و در نهایت
دوباره سازی و یکپارچه کردن همه عادتها (عادت هفتم) هستند.
در این
نوشته، سعی شده است برخی اصول و مفاهیم تئوری حل مسئله به روش ابداعی با
هفت عادت ذکر شده در کتاب هفت عادت مردمان موثر مورد مقایسه تطبیقی قرار
گیرد.




مقدمه
تئوری حل مسئله به روش ابداعی (THEORY OF
INVENTIVE PROBLEM SOLVING = TIPS) و TRIZ سر واژه عبارتی به همین معنا در
زبان روسی است. توسعه TRIZ از سال 1946 توسط گنریش آلتشولر (GENRISH
ALTSHULLER) و همکارانش در شوروی سابق آغاز شد و در حال حاضر نیز در
بسیاری از نقاط دنیا در حال فراگیری، به کارگیری و توسعه است.

پژوهش
در مورد TRIZ، ابتدا با این نظریه شروع شد: قوانین عمومی برای نوآوری وجود
دارند که پایه و اساس نوآوریهای خلاقانه هستند و به پیشرفت فناوری منجر می
شوند. اگر این قوانین به درستی شناسایی، دسته بندی و کدگذاری شوند، می
توانند به مردم بیاموزند که چگونه می توان فرایند نوآوری را پیش بینی کرد
و هرچه بیشتر در مسیر آن گام برداشت. این تحقیقات در مقاطع و سطوح مختلفی
طی 50 سال صورت پذیرفت. بیش از دو میلیون سند اختراع(PATENT) بررسی و طبقه
بندی شد و سپس به منظور تحلیل آنها و شناسایی قوانین نوآوری و سطح بندی
مسایل و اختراعات، مورد مطالعه قرار گرفت. سه نتیجه اصلی این پژوهشها، به
قرار زیراست:

1 - مسایل و راه حلهای آنها، در صنایع و علوم مختلف تکرار می شوند؛
2 - الگوهای تکامل فنی، در صنایع و علوم گوناگون تکرارپذیرند؛
3 - نوآوریها و اختراعات انجام شده در یک حوزه علمی، بر دیگر عرصه ها و زمینه های دانش تاثیر می گذارند.
در به کارگیری این تئوری، هرسه یافته برای ایجاد و توسعه یک محصول، خدمت یا سیستم به کار گرفته می شوند.
شرکتهای
بزرگ و کوچک بسیاری از TRIZ استفاده می کنند. این شرکتها، این تئوری را در
سطوح مختلفی مانند حل مسایل واقعی، مشکلات روزمره و عملیاتی و پیش بینی و
تصمیم گیری درباره جهت گیریهای آینده فناوری به کار می گیرند. این تئوری
در شرکتهایی چون فورد، زیراکس، هوندا، موتورولا، زیمنس، فیلیپس، ال جی،
سامسونگ، میتسوبیشی، کداک، فوجی فیلم، سونی و صدها کمپانی دیگر، در حال
اجراست.
باتوجه به نوپابودن این تئوری در ایران، مقاله زیر به منظور
آشنایی با گستره آن از طریق موضوعی آشناتر انتخاب شده است. در این نوشته،
برخی از اصول و مفاهیم TRIZ با کتاب مدیریتی هفت عادت مردمان موثر مورد
مقایسه تطبیقی قرار گرفته است.

در تئوری حل مسئله به روش ابداعی
قوانین و الگوهایی برای توسعه سیستم ها، معرفی می شود. یکی از مهمترین این
قانونها، قانون بروز تضادها است. بررسی و تحلیل این قانون به تعریف 39
پارامتر مهندسی و 40 اصل نوآوری منجر می شود. هر نوع تضاد موجود در
سیستم‌‌ها‌ و مسایل، ناشی از تقابل دو یا چند پارامتر از این 39 پارامتر
است. راه حل غلبه بر تضاد رخ داده نیز،‌ به کارگیری اصول پیشنهادی ذکر شده
در ماتریسی 39 .39*موسوم به ماتریس تضادها است. TRIZ برای مسایل مدیریتی
نیز 31 پارامتر و 40 استراتژی خلاق را معرفی می کند و برای حل مسایل
مدیریتی از ماتریس 31F،31موسوم به ماتریس(WIN-WIN) برنده - برنده بهره می
گیرد.

سیر تحول 7 عادت
کتاب هفت عادت مردمان موثر،
نوشته استفان کاوی یکی از کتابهای بدون تاریخ مصرف و همیشه قــــابل
استفاده در زمینه روان شناسی انسانها است. در فاصله کوتاهی پس از انتشار
اولین چاپ این کتاب در سال 1989، میلونها نسخه از آن در سراسر جهان به
فروش رفته است. به منظور مطابقت دادن مفاهیمTRIZ با آنچه در این کتاب
ارزشمند آمده است، آن را مــورد مطالعه و بازخوانی قرار داده ایم.

اغلب TRIZیک رویکرد بسیار فنی برای حل مسایل به نظر می آید و به همین دلیل نیز در قیاس با روابط ملموس انسانی، موثر تصور می شود.
اگرچه
حقیقت این است که مطابقت ها و مشترکات بسیاری بین رویکردهای تشریح شده هفت
عادت وTRIZ وجود دارد. در زیر، برخی از اشتراکات این دو را مورد بررسی
قرار می دهد.

هفت عادت مردمان موثر، برگرفته از کتاب استفان کاوی، به قرار زیرند:
عامل بودن؛
شروع از پایان درذهن؛
نخست به اولین ها پرداختن؛
برنده - برنده اندیشیدن؛
اول فهمیدن و سپس فهماندن؛
هم افزایی (سینرژی)؛
اره تیزکردن (پیشرفت مستمر و فرایندهای پیشرفت).
در
این کتاب، هفت عادت یک سیر تحولی را از رشد شخصی (سه عادت اول) تا کار
گروهی/ همکاری / ارتباطات (سه عادت بعد) به دوباره سازی همه عادات (عادت
هفت) طی می کنند.
در زیر، هریک از این عادتها را مبتنی بر ارتباطشان با این تئوری بررسی می کنیم.
1 - عامل بودن: نخستین
عادت، توجه به حق انتخاب است. مهمترین ایده پنهان پشت این عادت این است که
در یک شرایط مشخص، چه آن را خوشایند فرض کنیم چه ناخوشایند و طردشده در
نظرش بگیریم، ما اجازه انتخاب داریم که چطور با موضوع برخورد کرده و به آن
بپردازیم. اگر کسی در خیابان یک بزرگراه به یکباره جلو ما بپیچد، احساس
عصبانیت نسبت به شخص خاطی در ما برانگیخته می شود. اما توجه داشته باشیم
که این واکنش، خود یک انتخاب است. به استناد کتاب، واکنش بسیار موثرتر،
گزینش واکنــش مخالف و بروز عکس العملی برخلاف عادت یا احساس طبیعی است.
بااین رویکرد ما می توانیم نسبت به هرچیز منفی، محرکی مثبت نشان دهیم و
زندگی شادتر و پرثمرتری داشته باشیم.

صرف کردن انرژی برای عصبانیت،
اگر توان غلبه برشرایط و نفوذ بر جایگاه غالب را نداشته باشیم، حرکتی پوچ
و بیهـوده است. حلقه های نگرانی و حلقه های نفوذ یکی از تصویرهای مفید است
(شکل 1).



درون
حلقه نفوذ، چیزهایی است که ما توانایی تغییر آنها را داریم. درون حلقه
نگرانی چیزهایی است که باید نگرانشان باشیم، اما قدرت نفوذ و غلبه بر آنها
را نداریم، مثل آن راننده ای که راه ما را می بندد. عامل بـــودن، می گوید
که وقتمان را در حلقه نگرانیها تلف نکنیم و به جای آن حلقه نفوذمان را
بشناسیم و آن را توسعه بدهیم.

اصل شماره 22 TRIZ، تبدیل ضرر به
سود، در‌برگیرنده مفهوم عادت عامل بودن است. همچنین مفهوم توفیق اجباری و
استفاده از منابع را نیز می توانیم برای این عادت عنوان کنیم.

اصل 22. تبدیل ضرر به سود: 1 - احراز یک اثر مثبت با به کارگیری اثر زیان بار یا عامل زیان بار محیطی؛
2 - از میان برداشتن یک عامل زیانبار توسط عامل زیان بار دیگر؛ 3 - خروج از حالت ضرر باافزایش درجه زیان باری.
2 - شروع از پایان، در ذهن: عادت
دوم ما را تمرین می دهد تا پیش بینی کنیم که آینده موضوع موردنظرمان چگونه
خواهد بود و یادآور این ضرب المثل قدیمی است که اگر نمی دانید کجا می
خواهید بروید، همه راهها شما را به مقصد می رساند«. شروع ذهنی از پایان می
گوید که آنچه می خواهید بدان برسید را تجسم کنید. ایده ادوارد دوبونو و
آنچه که درTRIZ آن را با عنوانIFR (نتیجه نهایی ایده ال) می شناسیم نیز از
آنجا که با حرکت به سوی عقب از آینده تا به امروز ما را به مقصد راهنمایی
می کند، بسیار به این عادت شباهت دارد. چیزی که با کمک نتیجه نهایی ایده
ال به آن معنا می بخشیم با تمام مزایا و ویژگیها، مثبت و بدون هرگونه عیب
یا ضرری همان چیزی است که استفان کاوی در تشریح عادت دوم در کتاب خود بیان
داشته است.

تعریف IFR (نتیجه نهایی ایده آل): برای انجام یک
کارکرد خاص، سیستم های متفاوتی وجود دارد ولی از میان تمام سیستم هایی که
کارکرد مورد نظر را انجام می دهند، سیستمی بهتر است که به کمترین منابع
برای ساخت، عملیات و نگهداری نیاز داشته باشد.

سیستم ایده آل سیستمی است که هیچ گونه وجود فیزیکی نداشته باشد اما کارکرد اصلی خود را انجام دهد.
3 - نخست به اولین ها پرداختن: عادت
سوم به طور مشخص به روشها و راههای رسیدن به تجسم تعریف شده در عادت دوم
پرداخته است. به این ترتیب که به سمت عمل کردن گام بر می داریم. در نگاه
اول، این عادت با تئوری حل مسئله به روش ابداعی ارتباط قوی ندارد اما
ماتریس معروف اهمیت - اضطرار که در کتاب کاوی تشریح شده است، بسیار به
TRIZ نزدیک است. ایده اصلی این عادت، پرداختن و تمرکز بر موارد مهم و
خصوصاً موارد غیراضطراری است.

TRIZهنگامی که به حرکتها و جابه
جائیهای غیرقابل شمارش در مسیر رسیدن به نتیجه نهایی ایده ال می پردازد،
بسیار قوی می نماید. به عبارت دیگر این تئوری به ما در تشخیص و تمیز دادن
بین نسبتاً خوبها و خوبها و تشخیص مهم اما غیراضطراری کمک می کند.

برخی
از روشهای رسیــــدن به بهترین راه حل در این تئوری، مانند افـزایش درجه
ایده الی، رفع تضادها، استفاده از منابع موجود بدون افزودن منبع جدید، به
ما کمک می کنند تا تشخیص دهیم کدام راه حل قوی تر و ثمربخش تر از بقیه است.

4 - برنده - برنده اندیشیدن: از منظر یک عادت فردی مرتبط با دیگران، عادت برنده - برنده اندیشیدن بسیار بهTRIZ نزدیک است.
مردمان
موثر، تفکر برنده - برنده دارند؛ همان طور که این تئوری به ما کمک می کند
تا به وسیله روشهای نظام یافته به راه حل برنده - برنده دست یابیم. دو
چیزی که بسیار به یکدیگر نزدیک و متصل هستند.
به عنوان مثال، مذاکره
بین دو نماینده از دو سازمان را تصور کنید. تصور مرسوم آن است که دو فرد
مقابل هم و در دوســـــــوی میز می نشینند و به گفت وگو می پردازند. این
در حالی است که در یک مذاکره با منطق بـــــرنده - برنده، هردو طرف به یک
سمت میز می آیند و با نشستن در کنار هم، فارغ از دغدغه اینکه صرفاً هریک
چه منافعی از دیگری عایدش خواهد شد، به افق گسترده دنیای امکان پذیرها و
منــــافع ناشی از همراهی یکدیگر می اندیشند.

5 - اول فهمیدن و سپس فهماندن : اول
در پی فهمیدن باشید، سپس سعی کنید بفهمانید. این کار به نظر ساده می نماید
اما در عمل دشوار است. اصل شماره 13TRIZ (معکوس کردن) تمرین مناسبی برای
پیاده سازی این عادت است. پیوند محکم تر این عادت با TRIZ از طریق
ابزارهای نقشه ادراک (PERCEPTION MAPPING) و 9 پنجره (9 SCREEN) یا
اپراتور سیستمی قابل ادراک است.

عادت پنجم می گوید که پیش از توجه به دیدگاه خودمان، به موضوع از دید دیگران نیز بنگریم.

اصل 13 . معکوس کردن : 1 - به جای اقدام مستقیمی که مسئله دیکته می کند، اقدام عکس آن را انجام دهید؛
2
- قسمت مورد نظر شیء را متحرک سازید؛ محیط خارجی شیء متحرک را تغییر دهید
و بخش متحرک را ثابت و بخش ثابت را متحرک کنید؛ 3 - شیء را وارونه کنید.
6
- هم افزایی: عادت هم افزایی، علاقه مندی به مفهوم ارزشمندتر بودن جمع از
مجموع ارزشهای هریک از اجزای تشکیل دهنده آن است. متاسفانه امروزه هم
افزایی به یک واژه کلیشه ای تبدیل شده است.
ایده دستیابی به منابعی که
پیش از این به آن دست یافته نشده است، زمانی که ما دو گروه متفاوت را در
کنار هم قرار می دهیم خوشبختانه هنوز یک روش موثر و کارآمد در دستیابی به
راه حلهای قدرتمند است. ارتباط اصلی این عادت با TRIZ استفاده از اصول 5و6
آن است.
در کتاب استفان کاوی، عادت ششم به کارگیری توام پنج عادت پیشین
است. بنابراین، این عادت به تنهایی شامل تمام اجزای آنها نیز می شود. از
دیدگاه این تئوری، این عادت نمایانگر اهمیت ادغام کردن سیستم ها براساس
اصلهای 5 و 6 TRIZ وقانون حرکت از یک سیستم تکی، به دوتایی و چندتایی به
منظور دستیابی به راه حلهای موثر و مفیدتر است.
اصل 5 . یکپارچه کردن: 1 - اجسام مشابه یا اجسامی راکه برای انجام عملکردهای پیاپی در نظر گرفته شده اند، به صورت مکانی با هم ترکیب کنید؛
2
- عملکردهای مشابه یا پیاپی را به صورت زمانی با یکدیگر ترکیب سازید. اصل
6 . جامعیت یا عمومیت دادن: به منظور رفع نیاز به چند جسم، یک جسم می
تواند عملکردهای چندگانه ای داشته باشد.
قانون حرکت از یک سیستم تکی به دوتایی و چندتایی: یک
سیستم فنی در طول عمر خود، برای کسب خواص مثبت بیشتر با یک سیستم فنی دیگر
و یا چندسیستم فنی دیگر ترکیب شده و سیستم جدیدی ایجاد می گردد و سپس در
مرحله مشخصی از رشد، سیستم فنی بزرگ شده به یک سیستم فنی فشرده با حفظ
تمام خواص مثبت کسب شده قبلی، تبدیل می گردد

7 - اره تیزکردن: عادت
اره تیزکنی، به مـــــا می گوید که در مقایسه سفر با مقصد، اهمیت سفرکردن
را بدانیم. مردمان موثر براساس این عادت، مردمانی هستند که به طور مداوم
بازنگری و نوسازی آنچه را انجام می دهند و روش آن را مدنظر قرار می دهند.
پیوند اصلی این عادت باTRIZ طبیعت چرخه ای فرایند حل مسئله است. به عنوان
مثال، ایده زنجیره تضاد بیانگر ظهور مداوم تضادها و راه حلهای برطرف کردن
آنها به عنوان ابزار اولیه پیشرفت سیستم است. عادت اره تیزکردن در مقایسه
با TRIZ همانند استفاده از ایده زنجیره تضادها در فرایند حل مسئله است.



به کارگیری همه عادتها
اگر
تئوری روش ابداعی حل مسئله را عصاره بهترین روشها فرض کنیم، در این صورت
تمام مزایای هفت عادت نیز باید در آن موجود باشد، یا آنکه باید در این
فلسفه یا متد، یکجا جمع شده باشد. به عبارت دیگر، همه آنچه در هفت عادت
مردمان موثر شرح داده شده است. ما به ازایی این تئوری دارد. برای جمع بندی
بحث، در جدول شماره یک به مطابقت هفت عادت وTRIZ پرداخته شده است:

نتیجه گیری
آن
چنــــان که از مطالب بالا برمی آید، می توان هریک از هفت عادت ذکر شده را
به طور معادل بااستفاده از یک و یا چنداصل و یا قانون مطرح شده توسطTRIZ
تعریف کرده و آنها را در حل مسایل و پیش بینی آینده به کار گرفت. به عبارت
دیگر، هرآنچه که از آن به عنوان عادات مردمان موثر یاد شده است، معادلی در
ایــــــن تئوری دارد که این خود می تواند گواهی بر جامعیت این فلسفه و
متدولوژی و توانائیهای گسترده آن در سطوح و زمینه های مختلف باشد.

منابع و ماخذ
1 - خبرنامه شرکت CREAX ، اکتبر 2001؛
2 - جزوه آموزشی کارگاه سطح یک TRIZ، موسسه مطالعات نوآوری و فناوری ایران، 1382؛
3
- کتاب الگوریتم نوآوری، ترجمه و تالیف دکتر محمد حسین سلیمی، مهندس حسین
ایران منش، مهندس حمیدرضا شهابی حقیقی، موسسه مطالعات نوآوری و فناوری
ایران، 1381؛
4 - WWW.TRIZ-JOURNAL.COM.
5 - D.MANN, S.DEWOLF, TRIZ COMPANION, CREAX PUBLISHING, 2002.
محمود کریمی : کارشناس ارشد مهندسی صنایع از دانشگاه علم و صنعت ایران

سیده نونا میرخانی: کارشناس مهندسی صنایع از دانشگاه الزهرا


۱۳۸۷ شهریور ۲۲, جمعه

مشق نصف شب

امان از دست اين 8 افقي كه شب و روز بري وبلاگشو بخوني ضد حاله! البته در نوع خودش منحصر به فردم هست. يه بار همچين آيه ياس مي نويسه كه آدم ميگه بدو بدو بايد رفت نجاتش داد، يه بار همچين بد و بيراه مينويسه كه آدم جيگرش حال مياد... امشب هم باز معلوم نيست به كي او داده سايتشو تهديد كرده كه مي بندم ميرم.
بنده در اينجا رسما از ايشون تقاضا مي كنم به فحش دادن ادامه داده، گاهي جاي ما هم نيمچه فحشي بنويسند.
 خيلي وقت ندارم باتريم داره تموم ميشه. درگير يه پروژم كه بايد دوشنبه تحويل بدم. خيلي شلوغم. الان 5% باتري دارم اميدوارم تا پايان پست دووم بياره.
شب خوش
باي

۱۳۸۷ شهریور ۱۹, سه‌شنبه

نميتوانم - داستان كوتاه


نمي توانم !!!


كلاس چهارم " دونا" هم مثل هر كلاس چهارم ديگري به نظر مي رسيد كه در گذشته ديده بودم. بچه ها روي شش نيمكت پنج نفره مي نشستند و ميز معلم هم رو به روي آنها بود. از بسياري از جنبه ها اين كلاس هم شبيه همه كلاسهاي ابتدا يي بود، با اين همه روزي كه من براي اولين بار وارد كلاس شدم احساس كردم در جو آن، هيجاني لطيف نهفته است.

" دونا" معلم مدرسه ابتدايي شهر كوچكي در ميشيگان، دو سال تا بازنشستگي فرصت داشت. درضمن به عنوان عضو داوطلب دربرنامه " بهبود و پيشرفت آموزش استان" كه من آن را سازماندهي كرده بودم، شركت داشت. من هم به عنوان بازرس در كلاسها شركت مي كردم و سعي داشتم درامر آموزش تسهيلاتي را فراهم آورم .

آن روز به كلاس " دونا" رفتم و روي نيمكت ته كلاس نشستم. شاگردان سخت مشغول پركردن اوراقي بودند. به شاگرد ده ساله كنار دستم نگاه كردم وديدم ورقه اش را با جملاتي كه همه با " نمي توانم" شروع شده اند پر كرده است.

" من نمي توانم درست به توپ فوتبال لگد بزنم."
" من نمي توانم عددهاي بيشتر از سه رقم را تقسيم كنم."
" من نمي توانم كاري كنم كه دبي مرا دوست داشته باشد."

نصف ورقه را پر كرده بود وهنوز هم با اراده و سماجت عجيبي به اين كار ادامه مي داد.

از جا بلند شدم وروي كاغذهاي همه شاگردان نگاهي انداختم. همه كاغذها پر از " نمي توانم " ها بود.

كنجكاويم سخت تحريك شده بود. تصميم گرفتم نگاهي به ورقه معلم بيندازم. ديدم كه

او سخت مشغول نوشتن " نمي توانم " است.

" من نمي توانم مادر " جان" را وادار كنم به جلسه معلمها بيايد."
" من نمي توانم دخترم را وادار كنم ماشين را بنزين بزند."
" من نمي توانم آلن را وادار كنم به جاي مشت از حرف استفاده كند."

سردر نمي آوردم كه اين شاگردها و معلمشان چرا به جاي استفاده از جملات مثبت به جملات منفي روي آورده اند. سعي كردم آرام بنشينم و ببينم عاقبت كاربه كجا مي كشد.

شاگردان ده دقيقه ديگر هم نوشتند. خيلي ها يك صفحه را پر كرده بودند و مي خواستند سراغ صفحه جديدي بروند. معلم گفت:
- همان يك صفحه كافي است. صفحه ديگر را شروع نكنيد.
بعد از بچه ها خواست كه كاغذهايشان را تا كنند و يكي يكي نزد او بروند.
روي ميز معلم يك جعبه خالي كفش بود. بچه ها كاغذ هايشان را داخل جعبه انداختند. وقتي همه كاغذها جمع شدند،" دونا" در جعبه را بست، آن را زير بغلش زد و همراه با شاگردانش از كلاس بيرون رفتند.

من پشت سرآنها راه افتادم. وسط راه، " دونا" رفت و با يك بيل برگشت. بعد راه افتاد و بچه ها هم پشت سرش راه افتادند. بالاخره به انتهاي زمين بازي كه رسيدند، ايستادند. بعد زمين را كندند.

آنها مي خواستند " نمي توانم " هاي خود را دفن كنند!

كندن زمين ده دقيقه اي طول كشيد چون همه بچه هاي كلاس چهارم دوست داشتند دراين كار شركت كنند. وقتي كه سه چهارمتري زمين را كندند، جعبه " نمي توانم" ها را ته گودال گذاشتند و بسرعت روي آن خاك ريختند.

سي و يك شاگرد ده يازده ساله دور قبر ايستاده بودند. هر كدام از آنها حداقل يك ورقه پر از " نمي توانم" درآن قبر دفن كرده بود. معلمشان هم همين طور!

دراين موقع " دونا" گفت:

-دخترها! پسرها! دستهاي همديگر را بگيريد و سرتان را خم كنيد.

شاگردها بلافاصله حلقه اي تشكيل دادند و اطاعت كردند، بعد هم با سرهاي خم منتظر ماندند و" دونا" سخنراني كرد:
- دوستان! ما امروز جمع شده ايم تا ياد و خاطره " نمي توانم" را گرامي بداريم. او دراين دنياي خاكي با مازندگي مي كرد و در زندگي همه ما حضور داشت.. متاسفانه هر جا كه مي رفتيم نام او را مي شنيديم، درمدرسه، در انجمن شهر، در ادارات و حتي در كاخ سفيد! اينك ما " نمي توانم" را درجايگاه ابدي اش به خاك سپرده ايم. البته ياد او در وجود خواهر و برادرهايش يعني " مي توانم"، " خواهم توانست" و " همين حالا شروع خواهم كرد" باقي خواهد ماند. آنها به اندازه اين خويشاوند مشهورشان شناخته شده نيستند، ولي هنوز هم قدرتمند و قوي هستند. شايد روزي با كمك شما شاگردها، آنها سرشناس تر از آنچه هستند، بشوند.
خداوند " نمي توانم" را قرين رحمت خود كند و به همه آنهايي كه حضور دارند قدرت عنايت فرمايد كه بي حضور او به سوي آينده بهتر حركت كنند. آمين!

هنگامي كه به اين سخنراني گوش مي كردم فهميدم كه اين شاگردان هرگز چنين روزي را فراموش نخواهند كرد. اين حركت شكوهمند سمبوليك چيزي بود كه براي همه عمر به ياد آنها مي ماند و در ضمير ناخود آگاه آنها حك مي شد.

آنها " نمي توانم " هاي خود را نوشته و طي مراسمي تدفين كرده بودند. اين تلاش شكوهمند، بخشي از خدمات آن معلم ستوده بود.

ولي هنوز كار معلم تمام نشده بود. در پايان مراسم، معلم شاگردانش را به كلاس برگرداند. آنها با شيريني، ذرت و آب ميوه، مجلس ترحيم " نمي توانم" را برگزار كردند. " دونا " روي اعلاميه ترحيم نوشت:

" نمي توانم : تاريخ فوت 28/3/1980"



و كاغذ را بالاي تخته سياه آويزان كرد تا در تمام طول سال به ياد بچه ها بماند. هروقت شاگردي مي گفت: " نمي توانم"، دونا به اعلاميه اشاره مي كرد و شاگرد به ياد مي آورد كه " نمي توانم" مرده است و او را به خاك سپرده اند.

با اينكه سالها قبل من معلم " دونا" و او شاگرد من بود، ولي آن روز مهمترين درس زندگيم را از او گرفتم.

حالا سالها ازآن روز گذشته است و من هر وقت مي خواهم به خود بگويم كه " نمي توانم" به ياد اعلاميه فوت " نمي توانم" و مراسم تدفين او مي افتم.

۱۳۸۷ شهریور ۱۸, دوشنبه

تكذيبيه

تكذيب مي كنم آقا! تكذيب.
كي گفته روزه مارو برده يا روزه سكوت گرفتيم. چقد كم طاقتين. نه حالا من خيلي جذاب مي نويسم.... والا! آبرو تو در و همسايه واسمون نذاشتن.
و اما توجيه اين غيبت 5-6 روزه: ( اصلا هم به غيبت بعضي ها نميرسه:" توجيه الغيبه الطويل...")

براي اول مهر داريم يه برنامه آماده ميكنيم واسه بازار و اگه خدا بخواد نمايشگاه رسانه هاي ديجيتال. اين دو هفته گذشته و يك هفته آينده بسي درگيريم. مرحمت نموده از نيمه چرنديات ما (نصفه ديگش خذعبله) صرف نظر نماييد.

با احترام.
كوالا.


۱۳۸۷ شهریور ۱۱, دوشنبه

آب


مثلا من اسمم كوالاست.
يعني بدون آب. كوالا از موجوداتيه كه در طول زندگيش هيچوقت آب نمي نوشه. ولي خب حداقل برگ درخت كه هست. خيلي هم شيرينه. حالا هر چي...

از ساعت چهار كه رد ميشه چشمم ناخودآگاه دنبال آبي، شربتي، ليوان چايي دودو ميزنه.
امروز تو شركت يهو متوجه شدم دارم با حسرت به آب تو گلدون نيگا ميكنم.
اينجوري خيلي (خعلي) سخته. يعني حداقل اولش تا آدم عادت كنه سخته.

يكي از چيزايي كه باعث ميشه هر كسي بتونه راحت تر اين جريانات رو تحمل كنه شايد نواهاي زمان افطار باشه.
يكي از اونا دعاي ربنا با صداي استاد شجريانه كه من امروز اتفاقي به دستم رسيد. گفتم به عنوان هديه ماه رمضون بذارمش تو سايت.
اين نوا تو سايت ايران ترانه در آلبوم تلاوت 2 (به ياد پدر) استاد شجريان گذاشته شده.
ايناهاش
خوش باشين