۱۳۸۷ مرداد ۱۷, پنجشنبه

من و تو ....

ديگه تموم شد. ديگه فوقش ميشه من و شما يا بنده و جناب عالي. تازه عكستم كه خيلي مدتها گوشه بك گراند بود برداشتم.
راستش خيلي هم بي ربط نيست.
خواهرم نوك شاه پرهاتو جمع كن. رو يه شاخه عقب تر هم بشين. آهان مرسي.
ديشب با سنجاب حرف ميزديم از غزال شنيده بود كه جغد ازدواجش خيلي نزديكه.سنجاب كلي سوپريز شده بود.كلي هم غزال پشت سر من حرف زده بود. يعني نه حرف بدا، بيشتر پشت سرم فكر كرده بود.

سمور از دوستاي صميمي دوران ليسانس منه. الان نزديك 7 سالي ميشه كه با هم دوستيم. ديروز ييهو يه پيامك زد كه برو بچ خدافظ. من،
ما شدم رفت.
سمور جان ازدواجت مبارك.

خلاصه با احترام يك قدم فيلي به عقب برميدارم و ديگه ميگم "شما".
امروز يه فال حافظ گرفتم فازش خشن-رومانتيك بود:
"يا وفا يا خبر وصل تو يا مرگ رقيب
بود آيا كه فلك زين دو سه كاري بكند"

پ.ن: ....همچنان دوست خواهيم ماند.
پ.ن.2: آمار ازدواج اطرافم خيلي بالا رفته. راستي تو سن ازدواج كوالا ها رو ميدوني؟

۱ نظر:

ناشناس گفت...

اینو باهات موافقم!
منم این روزا همش دارم یه قدم می رم عقب تر!
فقط پشت سر و بپا دادش.